حواء برای آدم فرزند پاکی آورد(118). هفت روز، پس از ولادت این فرزند، بر آدم وحی شد که این فرزند هبه ای از سوی من به توست. پس او را هبةالله نام بگذار(119). او هم چنین کرد، حضرت آدم، به فرمان
خدا، هبةالله (شیث) را وصی خود قرار داد(120). آدم به هبةالله سفارش کردکه جریان وصایت را با قابیل در میان نگذارد. چرا که او باز حسادت خواهد کرد و تو را خواهد کشت(121). سرانجام، قابیل از این مطلب آگاه شد. به هبةالله گفت: پیش از تو آدم - پدرم - علوم خود را به هابیل داد و او را وصی خود کرد، همان علم باعث شد که قربانی هابیل پذیرفته شود. من هم هابیل را کشتم تا فرزندانی نداشته باشد که بر فرزندان من در پذیرفتن قربانی پدرشان افتخار کنند، تو هم اگر وصایت خود را با کسی، در میان بگذاری تو را هم خواهم کشت(122).
توبه قابیل؟!
قرآن کریم می فرماید: قابیل از کار خود پشیمان شد فاصبح من النادمین اما، به نظر می رسد این آیه، بر توبه قابیل دلالتی ندارد زیرا، همانطور که برخی از مفسرین تصریح کرده اند پشیمانی و ندامت همیشه با توبه همراه نیست(123)، چه بسا، خطاکاری به این مطلب پی ببرد که از خطایش، نفعی عایدش نشده است، لذا از کار خود نادم گردد نه اینکه بسبب گناهی که کرده، به سوی خدا برگردد و تصمیم بگیرد که دیگر به این نوع کار روی نیاورد، بلکه، شاید از روایات فوق بتوان بدست آورد که او هیچگاه از پیامدهای سوء گناهش رهایی نیافت. زیرا طبق روایات، او مورد لعن قرار گرفت به علاوه، قرآن کریم در آیه شریفه بعد از نقل این جریان، اشاره می کند که قابیل به سبب این قتل، گویا در قتل همه انسان ها شریک شده است(124). این مطلب نشان می دهد که پیامدهای این گناه او، پس از او هم ادامه یافته است. علاوه بر این دو شاهد، حدیثی در منابع اهل تسنن از پیامبر نقل شده است که فرمودند لاتقتل نفس ظلما الا کان علی الین آدم الاول کفل من دمها لانه کان اول من سن القتل(125). این روایت هم به نحوی به مضمون آیه 32 سوره مائده نزدیک است.
علاوه بر شواهد فوق، تهدیدهای قابیل نسبت به هبةالله - که وصی بعدی حضرت آدم بود - و اینکه هبةالله وصایت خود را تا آخر مخفی نگه داشت(126) - شاهدی دیگر، بر عدم توبه اوست. مجموع این شواهد، احتمال عدم بازگشت قابیل را بسیار قوی می کند و الله العالم.
117).
نظرات شما عزیزان: